English    Türkçe    فارسی   

3
440-449

  • گفت این دم کارها دارم مهم ** گر بیایم آن نگردد منتظم 440
  • شاه کار نازکم فرموده است ** ز انتظارم شاه شب نغنوده است
  • من نیارم ترک امر شاه کرد ** من نتانم شد بر شه روی‌زرد
  • هر صباح و هر مسا سرهنگ خاص ** می‌رسد از من همی‌جوید مناص
  • تو روا داری که آیم سوی ده ** تا در ابرو افکند سلطان گره
  • بعد از آن درمان خشمش چون کنم ** زنده خود را زین مگر مدفون کنم 445
  • زین نمط او صد بهانه باز گفت ** حیله‌ها با حکم حق نفتاد جفت
  • گر شود ذرات عالم حیله‌پیچ ** با قضای آسمان هیچند هیچ
  • چون گریزد این زمین از آسمان ** چون کند او خویش را از وی نهان
  • هرچه آید ز آسمان سوی زمین ** نه مفر دارد نه چاره نه کمین