English    Türkçe    فارسی   

3
4577-4586

  • زان نمی‌خندم من از زنجیرتان ** که بکردم ناگهان شبگیرتان
  • زان همی‌خندم که با زنجیر و غل ** می‌کشمتان سوی سروستان و گل
  • ای عجب کز آتش بی‌زینهار ** بسته می‌آریمتان تا سبزه‌زار
  • از سوی دوزخ به زنجیر گران ** می‌کشمتان تا بهشت جاودان 4580
  • هر مقلد را درین ره نیک و بد ** همچنان بسته به حضرت می‌کشد
  • جمله در زنجیر بیم و ابتلا ** می‌روند این ره بغیر اولیا
  • می‌کشند این راه را بیگاروار ** جز کسانی واقف از اسرار کار
  • جهد کن تا نور تو رخشان شود ** تا سلوک و خدمتت آسان شود
  • کودکان را می‌بری مکتب به زور ** زانک هستند از فواید چشم‌کور 4585
  • چون شود واقف به مکتب می‌دود ** جانش از رفتن شکفته می‌شود