English    Türkçe    فارسی   

3
4664-4673

  • می‌کشید از بیهشی‌اش در بیان ** اندک اندک از کرم صدر جهان
  • بانگ زد در گوش او شه کای گدا ** زر نثار آوردمت دامن گشا 4665
  • جان تو کاندر فراقم می‌طپید ** چونک زنهارش رسیدم چون رمید
  • ای بدیده در فراقم گرم و سرد ** با خود آ از بی‌خودی و باز گرد
  • مرغ خانه اشتری را بی خرد ** رسم مهمانش به خانه می‌برد
  • چون به خانه مرغ اشتر پا نهاد ** خانه ویران گشت و سقف اندر فتاد
  • خانه‌ی مرغست هوش و عقل ما ** هوش صالح طالب ناقه‌ی خدا 4670
  • ناقه چون سر کرد در آب و گلش ** نه گل آنجا ماند نه جان و دلش
  • کرد فضل عشق انسان را فضول ** زین فزون‌جویی ظلومست و جهول
  • جاهلست و اندرین مشکل شکار ** می‌کشد خرگوش شیری در کنار