English    Türkçe    فارسی   

3
4754-4763

  • ور صبا را پیک کردی در وفا ** از غباری تیره گشتی آن صبا
  • رقعه گر بر پر مرغی دوختی ** پر مرغ از تف رقعه سوختی 4755
  • راههای چاره را غیرت ببست ** لشکر اندیشه را رایت شکست
  • بود اول مونس غم انتظار ** آخرش بشکست کی هم انتظار
  • گاه گفتی کین بلای بی‌دواست ** گاه گفتی نه حیات جان ماست
  • گاه هستی زو بر آوردی سری ** گاه او از نیستی خوردی بری
  • چونک بر وی سرد گشتی این نهاد ** جوش کردی گرم چشمه‌ی اتحاد 4760
  • چونک با بی‌برگی غربت بساخت ** برگ بی‌برگی به سوی او بتاخت
  • خوشه‌های فکرتش بی‌کاه شد ** شب‌روان را رهنما چون ماه شد
  • ای بسا طوطی گویای خمش ** ای بسا شیرین‌روان رو ترش