English    Türkçe    فارسی   

3
526-535

  • ظاهرش گیر ار چه ظاهر کژ پرد ** عاقبت ظاهر سوی باطن برد
  • اول هر آدمی خود صورتست ** بعد از آن جان کو جمال سیرتست
  • اول هر میوه جز صورت کیست ** بعد از آن لذت که معنی ویست
  • اولا خرگاه سازند و خرند ** ترک را زان پس به مهمان آورند
  • صورتت خرگاه دان معنیت ترک ** معنیت ملاح دان صورت چو فلک 530
  • بهر حق این را رها کن یک نفس ** تا خر خواجه بجنباند جرس
  • رفتن خواجه و قومش به سوی ده
  • خواجه و بچگان جهازی ساختند ** بر ستوران جانب ده تاختند
  • شادمانه سوی صحرا راندند ** سافروا کی تغنموا بر خواندند
  • کز سفرها ماه کیخسرو شود ** بی سفرها ماه کی خسرو شود
  • از سفر بیدق شود فرزین راد ** وز سفر یابید یوسف صد مراد 535