English    Türkçe    فارسی   

3
567-576

  • همچو مجنون کو سگی را می‌نواخت ** بوسه‌اش می‌داد و پیشش می‌گداخت
  • گرد او می‌گشت خاضع در طواف ** هم جلاب شکرش می‌داد صاف
  • بوالفضولی گفت ای مجنون خام ** این چه شیدست این که می‌آری مدام
  • پوز سگ دایم پلیدی می‌خورد ** مقعد خود را بلب می‌استرد 570
  • عیبهای سگ بسی او بر شمرد ** عیب‌دان از غیب‌دان بویی نبرد
  • گفت مجنون تو همه نقشی و تن ** اندر آ و بنگرش از چشم من
  • کین طلسم بسته‌ی مولیست این ** پاسبان کوچه‌ی لیلیست این
  • همنشین بین و دل و جان و شناخت ** کو کجا بگزید و مسکن‌گاه ساخت
  • او سگ فرخ‌رخ کهف منست ** بلک او هم‌درد و هم‌لهف منست 575
  • آن سگی که باشد اندر کوی او ** من به شیران کی دهم یک موی او