English    Türkçe    فارسی   

3
723-732

  • پشم رنگین رونق خوش یافته ** آفتاب آن رنگها بر تافته
  • دید خود را سبز و سرخ و فور و زرد ** خویشتن را بر شغالان عرضه کرد
  • جمله گفتند ای شغالک حال چیست ** که ترا در سر نشاطی ملتویست 725
  • از نشاط از ما کرانه کرده‌ای ** این تکبر از کجا آورده‌ای
  • یک شغالی پیش او شد کای فلان ** شید کردی یا شدی از خوش‌دلان
  • شید کردی تا به منبر بر جهی ** تا ز لاف این خلق را حسرت دهی
  • بس بکوشیدی ندیدی گرمیی ** پس ز شید آورده‌ای بی‌شرمیی
  • گرمی آن اولیا و انبیاست ** باز بی‌شرمی پناه هر دغاست 730
  • که التفات خلق سوی خود کشند ** که خوشیم و از درون بس ناخوشند
  • چرب کردن مرد لافی لب و سبلت خود را هر بامداد به پوست دنبه و بیرون آمدن میان حریفان کی من چنین خورده‌ام و چنان
  • پوست دنبه یافت شخصی مستهان ** هر صباحی چرب کردی سبلتان