English    Türkçe    فارسی   

3
740-749

  • گفت حق که کژ مجنبان گوش و دم ** ینفعن الصادقین صدقهم 740
  • گفت اندر کژ مخسپ ای محتلم ** آنچ داری وا نما و فاستقم
  • ور نگویی عیب خود باری خمش ** از نمایش وز دغل خود را مکش
  • گر تو نقدی یافتی مگشا دهان ** هست در ره سنگهای امتحان
  • سنگهای امتحان را نیز پیش ** امتحانها هست در احوال خویش
  • گفت یزدان از ولادت تا بحین ** یفتنون کل عام مرتین 745
  • امتحان در امتحانست ای پدر ** هین به کمتر امتحان خود را مخر
  • آمن بودن بلعم باعور کی امتحانها کرد حضرت او را و از آنها روی سپید آمده بود
  • بلعم باعور و ابلیس لعین ** ز امتحان آخرین گشته مهین
  • او بدعوی میل دولت می‌کند ** معده‌اش نفرین سبلت می‌کند
  • کانچ پنهان می‌کند پیدایش کن ** سوخت ما را ای خدا رسواش کن