English    Türkçe    فارسی   

3
753-762

  • آن شکم خصم سبال او شده ** دست پنهان در دعا اندر زده
  • کای خدا رسوا کن این لاف لام ** تا بجنبد سوی ما رحم کرام
  • مستجاب آمد دعای آن شکم ** شورش حاجت بزد بیرون علم 755
  • گفت حق گر فاسقی و اهل صنم ** چون مرا خوانی اجابتها کنم
  • تو دعا را سخت گیر و می‌شخول ** عاقبت برهاندت از دست غول
  • چون شکم خود را به حضرت در سپرد ** گربه آمد پوست آن دنبه ببرد
  • از پس گربه دویدند او گریخت ** کودک از ترس عتابش رنگ ریخت
  • آمد اندر انجمن آن طفل خرد ** آب روی مرد لافی را ببرد 760
  • گفت آن دنبه که هر صبحی بدان ** چرب می‌کردی لبان و سبلتان
  • گربه آمد ناگهانش در ربود ** بس دویدیم و نکرد آن جهد سود