English    Türkçe    فارسی   

3
760-769

  • آمد اندر انجمن آن طفل خرد ** آب روی مرد لافی را ببرد 760
  • گفت آن دنبه که هر صبحی بدان ** چرب می‌کردی لبان و سبلتان
  • گربه آمد ناگهانش در ربود ** بس دویدیم و نکرد آن جهد سود
  • خنده آمد حاضران را از شگفت ** رحمهاشان باز جنبیدن گرفت
  • دعوتش کردند و سیرش داشتند ** تخم رحمت در زمینش کاشتند
  • او چو ذوق راستی دید از کرام ** بی تکبر راستی را شد غلام 765
  • دعوی طاوسی کردن آن شغال کی در خم صباغ افتاده بود
  • و آن شغال رنگ‌رنگ آمد نهفت ** بر بناگوش ملامت‌گر بکفت
  • بنگر آخر در من و در رنگ من ** یک صنم چون من ندارد خود شمن
  • چون گلستان گشته‌ام صد رنگ و خوش ** مر مرا سجده کن از من سر مکش
  • کر و فر و آب و تاب و رنگ بین ** فخر دنیا خوان مرا و رکن دین