English    Türkçe    فارسی   

3
790-799

  • گفت یزدان مر نبی را در مساق ** یک نشانی سهل‌تر ز اهل نفاق 790
  • گر منافق زفت باشد نغز و هول ** وا شناسی مر ورا در لحن و قول
  • چون سفالین کوزه‌ها را می‌خری ** امتحانی می‌کنی ای مشتری
  • می‌زنی دستی بر آن کوزه چرا ** تا شناسی از طنین اشکسته را
  • بانگ اشکسته دگرگون می‌بود ** بانگ چاووشست پیشش می‌رود
  • بانگ می‌آید که تعریفش کند ** همچو مصدر فعل تصریفش کند 795
  • چون حدیث امتحان رویی نمود ** یادم آمد قصه‌ی هاروت زود
  • قصه‌ی هاروت و ماروت و دلیری ایشان بر امتحانات حق تعالی
  • پیش ازین زان گفته بودیم اندکی ** خود چه گوییم از هزارانش یکی
  • خواستم گفتن در آن تحقیقها ** تا کنون وا ماند از تعویقها
  • حمله‌ی دیگر ز بسیارش قلیل ** گفته آید شرح یک عضوی ز پیل