English    Türkçe    فارسی   

4
1015-1024

  • گرچه دزد از منکری تن می‌زند ** شحنه آن از عصر پیدا می‌کند 1015
  • فضلها دزدیده‌اند این خاکها ** تا مقر آریمشان از ابتلا
  • بس عجب فرزند کو را بوده است ** لیک احمد بر همه افزوده است
  • شد زمین و آسمان خندان و شاد ** کین چنین شاهی ز ما دو جفت زاد
  • می‌شکافد آسمان از شادیش ** خاک چون سوسن شده ز آزادیش
  • ظاهرت با باطنت ای خاک خوش ** چونک در جنگ‌اند و اندر کش‌مکش 1020
  • هر که با خود بهر حق باشد به جنگ ** تا شود معنیش خصم بو و رنگ
  • ظلمتش با نور او شد در قتال ** آفتاب جانش را نبود زوال
  • هر که کوشد بهر ما در امتحان ** پشت زیر پایش آرد آسمان
  • ظاهرت از تیرگی افغان کنان ** باطن تو گلستان در گلستان