English    Türkçe    فارسی   

4
1045-1054

  • آن سگی در کو گدای کور دید ** حمله می‌آورد و دلقش می‌درید 1045
  • گفته‌ایم این را ولی باری دگر ** شد مکرر بهر تاکید خبر
  • کور گفتش آخر آن یاران تو ** بر کهند این دم شکاری صیدجو
  • قوم تو در کوه می‌گیرند گور ** در میان کوی می‌گیری تو کور
  • ترک این تزویر گو شیخ نفور ** آب شوری جمع کرده چند کور
  • کین مریدان من و من آب شور ** می‌خورند از من همی گردند کور 1050
  • آب خود شیرین کن از بحر لدن ** آب بد را دام این کوران مکن
  • خیز شیران خدا بین گورگیر ** تو چو سگ چونی بزرقی کورگیر
  • گور چه از صید غیر دوست دور ** جمله شیر و شیرگیر و مست نور
  • در نظاره صید و صیادی شه ** کرده ترک صید و مرده در وله