English    Türkçe    فارسی   

4
1115-1124

  • یک گروه از عشق و قومی بی‌مراد ** هم‌چنانک در ره طاعت عباد 1115
  • خلق دیوانند و شهوت سلسله ** می‌کشدشان سوی دکان و غله
  • هست این زنجیر از خوف و وله ** تو مبین این خلق را بی‌سلسله
  • می‌کشاندشان سوی کسب و شکار ** می‌کشاندشان سوی کان و بحار
  • می‌کشدشان سوی نیک و سوی بد ** گفت حق فی جیدها حبل المسد
  • قد جعلنا الحبل فی اعناقهم ** واتخذنا الحبل من اخلاقهم 1120
  • لیس من مستقذر مستنقه ** قط الا طایره فی عنقه
  • حرص تو در کار بد چون آتشست ** اخگر از رنگ خوش آتش خوشست
  • آن سیاهی فحم در آتش نهان ** چونک آتش شد سیاهی شد عیان
  • اخگر از حرص تو شد فحم سیاه ** حرص چون شد ماند آن فحم تباه