English    Türkçe    فارسی   

4
1163-1172

  • پس بگفتندش فلان‌الدین وزیر ** آن حسن نام و حسن خلق و ضمیر
  • در ثنای او یکی شعری دراز ** بر نبشت و سوی خانه رفت باز
  • بی‌زبان و لب همان نعمای شاه ** مدح شه می‌کرد و خلعتهای شاه 1165
  • باز آمدن آن شاعر بعد چند سال به امید همان صله و هزار دینار فرمودن بر قاعده‌ی خویش و گفتن وزیر نو هم حسن نام شاه را کی این سخت بسیارست و ما را خرجهاست و خزینه خالیست و من او را بده یک آن خشنود کنم
  • بعد سالی چند بهر رزق و کشت ** شاعر از فقر و عوز محتاج گشت
  • گفت وقت فقر و تنگی دو دست ** جست و جوی آزموده بهترست
  • درگهی را که آزمودم در کرم ** حاجت نو را بدان جانب برم
  • معنی الله گفت آن سیبویه ** یولهون فی الحوائج هم لدیه
  • گفت الهنا فی حوائجنا الیک ** والتمسناها وجدناها لدیک 1170
  • صد هزاران عاقل اندر وقت درد ** جمله نالان پیش آن دیان فرد
  • هیچ دیوانه‌ی فلیوی این کند ** بر بخیلی عاجزی کدیه تند