English    Türkçe    فارسی   

4
1254-1263

  • پس بود ظلمات بعضی فوق بعض ** نه خرد یار و نه دولت روز عرض
  • من ندیدم جز شقاوت در لام ** گر تو دیدستی رسان از من سلام 1255
  • هم‌چو جان باشد شه و صاحب چو عقل ** عقل فاسد روح را آرد بنقل
  • آن فرشته‌ی عقل چون هاروت شد ** سحرآموز دو صد طاغوت شد
  • عقل جزوی را وزیر خود مگیر ** عقل کل را ساز ای سلطان وزیر
  • مر هوا را تو وزیر خود مساز ** که برآید جان پاکت از نماز
  • کین هوا پر حرص و حالی‌بین بود ** عقل را اندیشه یوم دین بود 1260
  • عقل را دو دیده در پایان کار ** بهر آن گل می‌کشد او رنج خار
  • که نفرساید نریزد در خزان ** باد هر خرطوم اخشم دور از آن
  • نشستن دیو بر مقام سلیمان علیه‌السلام و تشبه کردن او به کارهای سلیمان علیه‌السلام و فرق ظاهر میان هر دو سلیمان و دیو خویشتن را سلیمان بن داود نام کردن
  • ورچه عقلت هست با عقل دگر ** یار باش و مشورت کن ای پدر