English    Türkçe    فارسی   

4
1333-1342

  • زان همی تانی بدادن تن به کار ** که بپوشید از تو عیبش کردگار
  • همچنین هر فکر که گرمی در آن ** عیب آن فکرت شدست از تو نهان
  • بر تو گر پیدا شدی زو عیب و شین ** زو رمیدی جانت بعد المشرقین 1335
  • حال که آخر زو پشیمان می‌شوی ** گر بود این حال اول کی دوی
  • پس بپوشید اول آن بر جان ما ** تا کنیم آن کار بر وفق قضا
  • چون قضا آورد حکم خود پدید ** چشم وا شد تا پشیمانی رسید
  • این پشیمانی قضای دیگرست ** این پشیمانی بهل حق را پرست
  • ور کنی عادت پشیمان خور شوی ** زین پشیمانی پشیمان‌تر شوی 1340
  • نیم عمرت در پریشانی رود ** نیم دیگر در پشیمانی رود
  • ترک این فکر و پریشانی بگو ** حال و یار و کار نیکوتر بجو