English    Türkçe    فارسی   

4
1336-1345

  • حال که آخر زو پشیمان می‌شوی ** گر بود این حال اول کی دوی
  • پس بپوشید اول آن بر جان ما ** تا کنیم آن کار بر وفق قضا
  • چون قضا آورد حکم خود پدید ** چشم وا شد تا پشیمانی رسید
  • این پشیمانی قضای دیگرست ** این پشیمانی بهل حق را پرست
  • ور کنی عادت پشیمان خور شوی ** زین پشیمانی پشیمان‌تر شوی 1340
  • نیم عمرت در پریشانی رود ** نیم دیگر در پشیمانی رود
  • ترک این فکر و پریشانی بگو ** حال و یار و کار نیکوتر بجو
  • ور نداری کار نیکوتر به دست ** پس پشیمانیت بر فوت چه است
  • گر همی دانی ره نیکو پرست ** ور ندانی چون بدانی کین به دست
  • بد ندانی تا ندانی نیک را ** ضد را از ضد توان دید ای فتی 1345