English    Türkçe    فارسی   

4
1398-1407

  • بیست مرده جنگ می‌کردی در آن ** کت همی‌دادند پند آن دیگران
  • که صواب اینست و راه اینست و بس ** کی زند طعنه مرا جز هیچ‌کس
  • کی چنین گوید کسی کو مکر هست ** چون چنین جنگد کسی کو بی‌رهست 1400
  • هر چه نفست خواست داری اختیار ** هر چه عقلت خواست آری اضطرار
  • داند او کو نیک‌بخت و محرمست ** زیرکی ز ابلیس و عشق از آدمست
  • زیرکی سباحی آمد در بحار ** کم رهد غرقست او پایان کار
  • هل سباحت را رها کن کبر و کین ** نیست جیحون نیست جو دریاست این
  • وانگهان دریای ژرف بی‌پناه ** در رباید هفت دریا را چو کاه 1405
  • عشق چون کشتی بود بهر خواص ** کم بود آفت بود اغلب خلاص
  • زیرکی بفروش و حیرانی بخر ** زیرکی ظنست و حیرانی نظر