English    Türkçe    فارسی   

4
1404-1413

  • هل سباحت را رها کن کبر و کین ** نیست جیحون نیست جو دریاست این
  • وانگهان دریای ژرف بی‌پناه ** در رباید هفت دریا را چو کاه 1405
  • عشق چون کشتی بود بهر خواص ** کم بود آفت بود اغلب خلاص
  • زیرکی بفروش و حیرانی بخر ** زیرکی ظنست و حیرانی نظر
  • عقل قربان کن به پیش مصطفی ** حسبی الله گو که الله‌ام کفی
  • هم‌چو کنعان سر ز کشتی وا مکش ** که غرورش داد نفس زیرکش
  • که برآیم بر سر کوه مشید ** منت نوحم چرا باید کشید 1410
  • چون رمى از منتش اى بىرشد ** كه خدا هم منت او مىكشد
  • چون رمی از منتش بر جان ما ** چونک شکر و منتش گوید خدا
  • تو چه دانی ای غراره‌ی پر حسد ** منت او را خدا هم می‌کشد