English    Türkçe    فارسی   

4
1438-1447

  • علم و مال و منصب و جاه و قران ** فتنه آمد در کف بدگوهران
  • پس غزا زین فرض شد بر مومنان ** تا ستانند از کف مجنون سنان
  • جان او مجنون تنش شمشیر او ** واستان شمشیر را زان زشت‌خو 1440
  • آنچ منصب می‌کند با جاهلان ** از فضیحت کی کند صد ارسلان
  • عیب او مخفیست چون آلت بیافت ** مارش از سوراخ بر صحرا شتافت
  • جمله صحرا مار و کزدم پر شود ** چونک جاهل شاه حکم مر شود
  • مال و منصب ناکسی که آرد به دست ** طالب رسوایی خویش او شدست
  • یا کند بخل و عطاها کم دهد ** یا سخا آرد بنا موضع نهد 1445
  • شاه را در خانه‌ی بیذق نهد ** این چنین باشد عطا که احمق دهد
  • حکم چون در دست گمراهی فتاد ** جاه پندارید در چاهی فتاد