English    Türkçe    فارسی   

4
1455-1464

  • هین مشو پنهان ز ننگ مدعی ** که تو داری شمع وحی شعشعی 1455
  • هین قم اللیل که شمعی ای همام ** شمع اندر شب بود اندر قیام
  • بی‌فروغت روز روشن هم شبست ** بی‌پناهت شیر اسیر ارنبست
  • باش کشتیبان درین بحر صفا ** که تو نوح ثانیی ای مصطفی
  • ره شناسی می‌بباید با لباب ** هر رهی را خاصه اندر راه آب
  • خیز بنگر کاروان ره‌زده ** هر طرف غولیست کشتیبان شده 1460
  • خضر وقتی غوث هر کشتی توی ** هم‌چو روح‌الله مکن تنها روی
  • پیش این جمعی چو شمع آسمان ** انقطاع و خلوت آری را بمان
  • وقت خلوت نیست اندر جمع آی ** ای هدی چون کوه قاف و تو همای
  • بدر بر صدر فلک شد شب روان ** سیر را نگذارد از بانگ سگان