English    Türkçe    فارسی   

4
1463-1472

  • وقت خلوت نیست اندر جمع آی ** ای هدی چون کوه قاف و تو همای
  • بدر بر صدر فلک شد شب روان ** سیر را نگذارد از بانگ سگان
  • طاعنان هم‌چون سگان بر بدر تو ** بانگ می‌دارند سوی صدر تو 1465
  • این سگان کرند از امر انصتوا ** از سفه و عوع کنان بر بدر تو
  • هین بمگذار ای شفا رنجور را ** تو ز خشم کر عصای کور را
  • نه تو گفتی قاید اعمی به راه ** صد ثواب و اجر یابد از اله
  • هر که او چل گام کوری را کشد ** گشت آمرزیده و یابد رشد
  • پس بکش تو زین جهان بی‌قرار ** جوق کوران را قطار اندر قطار 1470
  • کار هادی این بود تو هادیی ** ماتم آخر زمان را شادیی
  • هین روان کن ای امام المتقین ** این خیال‌اندیشگان را تا یقین