English    Türkçe    فارسی   

4
1547-1556

  • تا تو با من باشی ای مرده‌ی وطن ** پس ز لیلی دور ماند جان من
  • روزگارم رفت زین گون حالها ** هم‌چو تیه و قوم موسی سالها
  • خطوتینی بود این ره تا وصال ** مانده‌ام در ره ز شستت شصت سال
  • راه نزدیک و بماندم سخت دیر ** سیر گشتم زین سواری سیرسیر 1550
  • سرنگون خود را از اشتر در فکند ** گفت سوزیدم ز غم تا چندچند
  • تنگ شد بر وی بیابان فراخ ** خویشتن افکند اندر سنگلاخ
  • آنچنان افکند خود را سخت زیر ** که مخلخل گشت جسم آن دلیر
  • چون چنان افکند خود را سوی پست ** از قضا آن لحظه پایش هم شکست
  • پای را بر بست و گفتا گو شوم ** در خم چوگانش غلطان می‌روم 1555
  • زین کند نفرین حکیم خوش‌دهن ** بر سواری کو فرو ناید ز تن