English    Türkçe    فارسی   

4
1572-1581

  • هست آن عنوان چو اقرار زبان ** متن نامه‌ی سینه را کن امتحان
  • که موافق هست با اقرار تو ** تا منافق‌وار نبود کار تو
  • چون جوالی بس گرانی می‌بری ** زان نباید کم که در وی بنگری
  • که چه داری در جوال از تلخ و خوش ** گر همی ارزد کشیدن را بکش 1575
  • ورنه خالی کن جوالت را ز سنگ ** باز خر خود را ازین بیگار و ننگ
  • در جوال آن کن که می‌باید کشید ** سوی سلطانان و شاهان رشید
  • حکایت آن فقیه با دستار بزرگ و آنک بربود دستارش و بانگ می‌زد کی باز کن ببین کی چه می‌بری آنگه ببر
  • یک فقیهی ژنده‌ها در چیده بود ** در عمامه‌ی خویش در پیچیده بود
  • تا شود زفت و نماید آن عظیم ** چون در آید سوی محفل در حطیم
  • ژنده‌ها از جامه‌ها پیراسته ** ظاهرا دستار از آن آراسته 1580
  • ظاهر دستار چون حله‌ی بهشت ** چون منافق اندرون رسوا و زشت