English    Türkçe    فارسی   

4
1595-1604

  • کون می‌گوید بیا من خوش‌پیم ** وآن فسادش گفته رو من لا شی‌ام 1595
  • ای ز خوبی بهاران لب گزان ** بنگر آن سردی و زردی خزان
  • روز دیدی طلعت خورشید خوب ** مرگ او را یاد کن وقت غروب
  • بدر را دیدی برین خوش چار طاق ** حسرتش را هم ببین اندر محاق
  • کودکی از حسن شد مولای خلق ** بعد فردا شد خرف رسوای خلق
  • گر تن سیمین‌تنان کردت شکار ** بعد پیری بین تنی چون پنبه‌زار 1600
  • ای بدیده لوتهای چرب خیز ** فضله‌ی آن را ببین در آب‌ریز
  • مر خبث را گو که آن خوبیت کو ** بر طبق آن ذوق و آن نغزی و بو
  • گوید او آن دانه بد من دام آن ** چون شدی تو صید شد دانه نهان
  • بس انامل رشک استادان شده ** در صناعت عاقبت لرزان شده