English    Türkçe    فارسی   

4
1603-1612

  • گوید او آن دانه بد من دام آن ** چون شدی تو صید شد دانه نهان
  • بس انامل رشک استادان شده ** در صناعت عاقبت لرزان شده
  • نرگس چشم خمار هم‌چو جان ** آخر اعمش بین و آب از وی چکان 1605
  • حیدری کاندر صف شیران رود ** آخر او مغلوب موشی می‌شود
  • طبع تیز دوربین محترف ** چون خر پیرش ببین آخر خرف
  • زلف جعد مشکبار عقل‌بر ** آخرا چون دم زشت خنگ خر
  • خوش ببین کونش ز اول باگشاد ** وآخر آن رسواییش بین و فساد
  • زانک او بنمود پیدا دام را ** پیش تو بر کند سبلت خام را 1610
  • پس مگو دنیا به تزویرم فریفت ** ورنه عقل من ز دامش می‌گریخت
  • طوق زرین و حمایل بین هله ** غل و زنجیری شدست و سلسله