English    Türkçe    فارسی   

4
1697-1706

  • این قلاوزی مکن از حرص جمع ** پس‌روی کن تا رود در پیش شمع
  • شمع مقصد را نماید هم‌چو ماه ** کین طرف دانه‌ست یا خود دامگاه
  • گر بخواهی ور نخواهی با چراغ ** دیده گردد نقش باز و نقش زاغ
  • ورنه این زاغان دغل افروختند ** بانگ بازان سپید آموختند 1700
  • بانگ هدهد گر بیاموزد فتی ** راز هدهد کو و پیغام سبا
  • بانگ بر رسته ز بر بسته بدان ** تاج شاهان را ز تاج هدهدان
  • حرف درویشان و نکته‌ی عارفان ** بسته‌اند این بی‌حیایان بر زبان
  • هر هلاک امت پیشین که بود ** زانک چندل را گمان بردند عود
  • بودشان تمییز کان مظهر کند ** لیک حرص و آز کور و کر کند 1705
  • کوری کوران ز رحمت دور نیست ** کوری حرص است که آن معذور نیست