English    Türkçe    فارسی   

4
1701-1710

  • بانگ هدهد گر بیاموزد فتی ** راز هدهد کو و پیغام سبا
  • بانگ بر رسته ز بر بسته بدان ** تاج شاهان را ز تاج هدهدان
  • حرف درویشان و نکته‌ی عارفان ** بسته‌اند این بی‌حیایان بر زبان
  • هر هلاک امت پیشین که بود ** زانک چندل را گمان بردند عود
  • بودشان تمییز کان مظهر کند ** لیک حرص و آز کور و کر کند 1705
  • کوری کوران ز رحمت دور نیست ** کوری حرص است که آن معذور نیست
  • چارمیخ شه ز رحمت دور نی ** چار میخ حاسدی مغفور نی
  • ماهیا آخر نگر بنگر بشست ** بدگلویی چشم آخربینت بست
  • با دو دیده اول و آخر ببین ** هین مباش اعور چو ابلیس لعین
  • اعور آن باشد که حالی دید و بس ** چون بهایم بی‌خبر از بازپس 1710