English    Türkçe    فارسی   

4
1796-1805

  • هم ز نبض و هم ز رنگ و هم ز دم ** بو برند از تو بهر گونه سقم
  • پس طبیبان الهی در جهان ** چون ندانند از تو بی‌گفت دهان
  • هم ز نبضت هم ز چشمت هم ز رنگ ** صد سقم بینند در تو بی‌درنگ
  • این طبیبان نوآموزند خود ** که بدین آیاتشان حاجت بود
  • کاملان از دور نامت بشنوند ** تا به قعر باد و بودت در دوند 1800
  • بلک پیش از زادن تو سالها ** دیده باشندت ترا با حالها
  • مژده دادن ابویزید از زادن ابوالحسن خرقانی قدس الله روحهما پیش از سالها و نشان صورت او سیرت او یک به یک و نوشتن تاریخ‌نویسان آن در جهت رصد
  • آن شنیدی داستان بایزید ** که ز حال بوالحسن پیشین چه دید
  • روزی آن سلطان تقوی می‌گذشت ** با مریدان جانب صحرا و دشت
  • بوی خوش آمد مر او را ناگهان ** در سواد ری ز سوی خارقان
  • هم بدانجا ناله‌ی مشتاق کرد ** بوی را از باد استنشاق کرد 1805