English    Türkçe    فارسی   

4
1808-1817

  • آن ز سردی هوا آبی شدست ** از درون کوزه نم بیرون نجست
  • باد بوی‌آور مر او را آب گشت ** آب هم او را شراب ناب گشت
  • چون درو آثار مستی شد پدید ** یک مرید او را از آن دم بر رسید 1810
  • پس بپرسیدش که این احوال خوش ** که برونست از حجاب پنج و شش
  • گاه سرخ و گاه زرد و گه سپید ** می‌شود رویت چه حالست و نوید
  • می‌کشی بوی و به ظاهر نیست گل ** بی‌شک از غیبست و از گلزار کل
  • ای تو کام جان هر خودکامه‌ای ** هر دم از غیبت پیام و نامه‌ای
  • هر دمی یعقوب‌وار از یوسفی ** می‌رسد اندر مشام تو شفا 1815
  • قطره‌ای بر ریز بر ما زان سبو ** شمه‌ای زان گلستان با ما بگو
  • خو نداریم ای جمال مهتری ** که لب ما خشک و تو تنها خوری