English    Türkçe    فارسی   

4
1923-1932

  • مهر حق بر چشم و بر گوش خرد ** گر فلاطونست حیوانش کند
  • حکم حق بر لوح می‌آید پدید ** آنچنان که حکم غیب بایزید
  • شنیدن شیخ ابوالحسن رضی الله عنه خبر دادن ابویزید را و بود او و احوال او
  • هم‌چنان آمد که او فرموده بود ** بوالحسن از مردمان آن را شنود 1925
  • که حسن باشد مرید و امتم ** درس گیرد هر صباح از تربتم
  • گفت من هم نیز خوابش دیده‌ام ** وز روان شیخ این بشنیده‌ام
  • هر صباحی رو نهادی سوی گور ** ایستادی تا ضحی اندر حضور
  • یا مثال شیخ پیشش آمدی ** یا که بی‌گفتی شکالش حل شدی
  • تا یکی روزی بیامد با سعود ** گورها را برف نو پوشیده بود 1930
  • توی بر تو برفها هم‌چون علم ** قبه قبه دیده و شد جانش به غم
  • بانگش آمد از حظیره‌ی شیخ حی ** ها انا ادعوک کی تسعی الی