English    Türkçe    فارسی   

4
2062-2071

  • خامشی بحرست و گفتن هم‌چو جو ** بحر می‌جوید ترا جو را مجو
  • از اشارتهای دریا سر متاب ** ختم کن والله اعلم بالصواب
  • هم‌چنین پیوسته کرد آن بی‌ادب ** پیش پیغامبر سخن زان سرد لب
  • دست می‌دادش سخن او بی‌خبر ** که خبر هرزه بود پیش نظر 2065
  • این خبرها از نظر خود نایبست ** بهر حاضر نیست بهر غایبست
  • هر که او اندر نظر موصول شد ** این خبرها پیش او معزول شد
  • چونک با معشوق گشتی همنشین ** دفع کن دلالگان را بعد ازین
  • هر که از طفلی گذشت و مرد شد ** نامه و دلاله بر وی سرد شد
  • نامه خواند از پی تعلیم را ** حرف گوید از پی تفهیم را 2070
  • پیش بینایان خبر گفتن خطاست ** کان دلیل غفلت و نقصان ماست