English    Türkçe    فارسی   

4
2217-2226

  • دست من اینجا رسید این را بشست ** دستم اندر شستن جانست سست
  • ای ز تو کس گشته جان ناکسان ** دست فضل تست در جانها رسان
  • حد من این بود کردم من لیم ** زان سوی حد را نقی کن ای کریم
  • از حدث شستم خدایا پوست را ** از حوادث تو بشو این دوست را 2220
  • شخصی به وقت استنجا می‌گفت اللهم ارحنی رائحة الجنه به جای آنک اللهم اجعلنی من التوابین واجعلنی من المتطهرین کی ورد استنجاست و ورد استنجا را به وقت استنشاق می‌گفت عزیزی بشنید و این را طاقت نداشت
  • آن یکی در وقت استنجا بگفت ** که مرا با بوی جنت دار جفت
  • گفت شخصی خوب ورد آورده‌ای ** لیک سوراخ دعا گم کرده‌ای
  • این دعا چون ورد بینی بود چون ** ورد بینی را تو آوردی به کون
  • رایحه‌ی جنت ز بینی یافت حر ** رایحه‌ی جنت کم آید از دبر
  • ای تواضع برده پیش ابلهان ** وی تکبر برده تو پیش شهان 2225
  • آن تکبر بر خسان خوبست و چست ** هین مرو معکوس عکسش بند تست