English    Türkçe    فارسی   

4
2230-2239

  • هم‌چنین حب الوطن باشد درست ** تو وطن بشناس ای خواجه نخست 2230
  • گفت آن ماهی زیرک ره کنم ** دل ز رای و مشورتشان بر کنم
  • نیست وقت مشورت هین راه کن ** چون علی تو آه اندر چاه کن
  • محرم آن آه کم‌یابست بس ** شب رو و پنهان‌روی کن چون عسس
  • سوی دریا عزم کن زین آب‌گیر ** بحر جو و ترک این گرداب گیر
  • سینه را پا ساخت می‌رفت آن حذور ** از مقام با خطر تا بحر نور 2235
  • هم‌چو آهو کز پی او سگ بود ** می‌دود تا در تنش یک رگ بود
  • خواب خرگوش و سگ اندر پی خطاست ** خواب خود در چشم ترسنده کجاست
  • رفت آن ماهی ره دریا گرفت ** راه دور و پهنه‌ی پهنا گرفت
  • رنجها بسیار دید و عاقبت ** رفت آخر سوی امن و عافیت