English    Türkçe    فارسی   

4
2236-2245

  • هم‌چو آهو کز پی او سگ بود ** می‌دود تا در تنش یک رگ بود
  • خواب خرگوش و سگ اندر پی خطاست ** خواب خود در چشم ترسنده کجاست
  • رفت آن ماهی ره دریا گرفت ** راه دور و پهنه‌ی پهنا گرفت
  • رنجها بسیار دید و عاقبت ** رفت آخر سوی امن و عافیت
  • خویشتن افکند در دریای ژرف ** که نیابد حد آن را هیچ طرف 2240
  • پس چو صیادان بیاوردند دام ** نیم‌عاقل را از آن شد تلخ کام
  • گفت اه من فوت کردم فرصه را ** چون نگشتم همره آن رهنما
  • ناگهان رفت او ولیکن چونک رفت ** می‌ببایستم شدن در پی بتفت
  • بر گذشته حسرت آوردن خطاست ** باز ناید رفته یاد آن هباست
  • قصه‌ی آن مرغ گرفته کی وصیت کرد کی بر گذشته پشیمانی مخور تدارک وقت اندیش و روزگار مبر در پشیمانی
  • آن یکی مرغی گرفت از مکر و دام ** مرغ او را گفت ای خواجه‌ی همام 2245