English    Türkçe    فارسی   

4
227-236

  • چونک چشمم سرخ باشد در غمش ** دانمش زان درد گر کم بینمش
  • تو مرا چون بره دیدی بی شبان ** تو گمان بردی ندارم پاسبان
  • عاشقان از درد زان نالیده‌اند ** که نظر ناجایگه مالیده‌اند
  • بی‌شبان دانسته‌اند آن ظبی را ** رایگان دانسته‌اند آن سبی را 230
  • تا ز غمزه تیر آمد بر جگر ** که منم حارس گزافه کم نگر
  • کی کم از بره کم از بزغاله‌ام ** که نباشد حارس از دنباله‌ام
  • حارسی دارم که ملکش می‌سزد ** داند او بادی که آن بر من وزد
  • سرد بود آن باد یا گرم آن علیم ** نیست غافل نیست غایب ای سقیم
  • نفس شهوانی ز حق کرست و کور ** من به دل کوریت می‌دیدم ز دور 235
  • هشت سالت زان نپرسیدم به هیچ ** که پرت دیدم ز جهل پیچ پیچ