English    Türkçe    فارسی   

4
2299-2308

  • چون برفت آن ظلمت غم گشت خوش ** هم رود از دل نتیجه و زاده‌اش
  • می‌کند او توبه و پیر خرد ** بانگ لو ردوا لعادوا می‌زند 2300
  • در بیان آنک وهم قلب عقلست و ستیزه‌ی اوست بدو ماند و او نیست و قصه‌ی مجاوبات موسی علیه‌السلام کی صاحب عقل بود با فرعون کی صاحب وهم بود
  • عقل ضد شهوتست ای پهلوان ** آنک شهوت می‌تند عقلش مخوان
  • وهم خوانش آنک شهوت را گداست ** وهم قلب نقد زر عقلهاست
  • بی‌محک پیدا نگردد وهم و عقل ** هر دو را سوی محک کن زود نقل
  • این محک قرآن و حال انبیا ** چون منحک مر قلب را گوید بیا
  • تا ببینی خویش را ز آسیب من ** که نه‌ای اهل فراز و شیب من 2305
  • عقل را گر اره‌ای سازد دو نیم ** هم‌چو زر باشد در آتش او بسیم
  • وهم مر فرعون عالم‌سوز را ** عقل مر موسی به جان افروز را
  • رفت موسی بر طریق نیستی ** گفت فرعونش بگو تو کیستی