English    Türkçe    فارسی   

4
2317-2326

  • چون رود جان می‌شود او باز خاک ** اندر آن گور مخوف سهمناک
  • هم تو و هم ما و هم اشباه تو ** خاک گردند و نماند جاه تو
  • گفت غیر این نسب نامیت هست ** مر ترا آن نام خود اولیترست
  • بنده‌ی فرعون و بنده‌ی بندگانش ** که ازو پرورد اول جسم و جانش 2320
  • بنده‌ی یاغی طاغی ظلوم ** زین وطن بگریخته از فعل شوم
  • خونی و غداری و حق‌ناشناس ** هم برین اوصاف خود می‌کن قیاس
  • در غریبی خوار و درویش و خلق ** که ندانستی سپاس ما و حق
  • گفت حاشا که بود با آن ملیک ** در خداوندی کسی دیگر شریک
  • واحد اندر ملک او را یار نی ** بندگانش را جز او سالار نی 2325
  • نیست خلقش را دگر کس مالکی ** شرکتش دعوی کند جز هالکی