English    Türkçe    فارسی   

4
2342-2351

  • کین زمین را از چه ویران می‌کنی ** می‌شکافی و پریشان می‌کنی
  • گفت ای ابله برو و بر من مران ** تو عمارت از خرابی باز دان
  • کی شود گلزار و گندم‌زار این ** تا نگردد زشت و ویران این زمین
  • کی شود بستان و کشت و برگ و بر ** تا نگردد نظم او زیر و زبر 2345
  • تا بنشکافی به نشتر ریش چغز ** کی شود نیکو و کی گردید نغز
  • تا نشوید خلطهاات از دوا ** کی رود شورش کجا آید شفا
  • پاره پاره کرده درزی جامه را ** کس زند آن درزی علامه را
  • که چرا این اطلس بگزیده را ** بردریدی چه کنم بدریده را
  • هر بنای کهنه که آبادان کنند ** نه که اول کهنه را ویران کنند 2350
  • هم‌چنین نجار و حداد و قصاب ** هستشان پیش از عمارتها خراب