English    Türkçe    فارسی   

4
236-245

  • هشت سالت زان نپرسیدم به هیچ ** که پرت دیدم ز جهل پیچ پیچ
  • خود چه پرسم آنک او باشد بتون ** که تو چونی چون بود او سرنگون
  • مثال دنیا چون گولخن و تقوی چون حمام
  • شهوت دنیا مثال گلخنست ** که ازو حمام تقوی روشنست
  • لیک قسم متقی زین تون صفاست ** زانک در گرمابه است و در نقاست
  • اغنیا ماننده‌ی سرگین‌کشان ** بهر آتش کردن گرمابه‌بان 240
  • اندریشان حرص بنهاده خدا ** تا بود گرمابه گرم و با نوا
  • ترک این تون گوی و در گرمابه ران ** ترک تون را عین آن گرمابه دان
  • هر که در تونست او چون خادمست ** مر ورا که صابرست و حازمست
  • هر که در حمام شد سیمای او ** هست پیدا بر رخ زیبای او
  • تونیان را نیز سیما آشکار ** از لباس و از دخان و از غبار 245