English    Türkçe    فارسی   

4
2380-2389

  • خشک بر میخ طبیعت چون قدید ** بسته‌ی اسباب جانش لا یزید 2380
  • وان فضای خرق اسباب و علل ** هست ارض الله ای صدر اجل
  • هر زمان مبدل شود چون نقش جان ** نو به نو بیند جهانی در عیان
  • گر بود فردوس و انهار بهشت ** چون فسرده‌ی یک صفت شد گشت زشت
  • بیان آنک هر حس مدرکی را از آدمی نیز مدرکاتی دیگرست کی از مدرکات آن حس دگر بی‌خبرست چنانک هر پیشه‌ور استاد اعجمی کار آن استاد دگر پیشه‌ورست و بی‌خبری او از آنک وظیفه‌ی او نیست دلیل نکند کی آن مدرکات نیست اگر چه به حکم حال منکر بود آن را اما از منکری او اینجا جز بی‌خبری نمی‌خواهیم درین مقام
  • چنبره‌ی دید جهان ادراک تست ** پرده‌ی پاکان حس ناپاک تست
  • مدتی حس را بشو ز آب عیان ** این چنین دان جامه‌شوی صوفیان 2385
  • چون شدی تو پاک پرده بر کند ** جان پاکان خویش بر تو می‌زند
  • جمله عالم گر بود نور و صور ** چشم را باشد از آن خوبی خبر
  • چشم بستی گوش می‌آری به پیش ** تا نمایی زلف و رخساره‌ی به تیش
  • گوش گوید من به صورت نگروم ** صورت ار بانگی زند من بشنوم