English    Türkçe    فارسی   

4
2406-2415

  • آدمست از خاک کی ماند به خاک ** جنیست از نار بی‌هیچ اشتراک
  • نیست مانندای آتش آن پری ** گر چه اصلش اوست چون می‌بنگری
  • مرغ از بادست و کی ماند به باد ** نامناسب را خدا نسبت به داد
  • نسبت این فرعها با اصلها ** هست بی‌چون ار چه دادش وصلها
  • آدمی چون زاده‌ی خاک هباست ** این پسر را با پدر نسبت کجاست 2410
  • نسبتی گر هست مخفی از خرد ** هست بی‌چون و خرد کی پی برد
  • باد را بی چشم اگر بینش نداد ** فرق چون می‌کرد اندر قوم عاد
  • چون همی دانست مومن از عدو ** چون همی دانست می را از کدو
  • آتش نمرود را گر چشم نیست ** با خلیلش چون تجشم کردنیست
  • گر نبودی نیل را آن نور و دید ** از چه قبطی را ز سبطی می‌گزید 2415