English    Türkçe    فارسی   

4
244-253

  • هر که در حمام شد سیمای او ** هست پیدا بر رخ زیبای او
  • تونیان را نیز سیما آشکار ** از لباس و از دخان و از غبار 245
  • ور نبینی روش بویش را بگیر ** بو عصا آمد برای هر ضریر
  • ور نداری بو در آرش در سخن ** از حدیث نو بدان راز کهن
  • پس بگوید تونیی صاحب ذهب ** بیست سله چرک بردم تا به شب
  • حرص تو چون آتشست اندر جهان ** باز کرده هر زبانه صد دهان
  • پیش عقل این زر چو سرگین ناخوشست ** گرچه چون سرگین فروغ آتشست 250
  • آفتابی که دم از آتش زند ** چرک تر را لایق آتش کند
  • آفتاب آن سنگ را هم کرد زر ** تا بتون حرص افتد صد شرر
  • آنک گوید مال گرد آورده‌ام ** چیست یعنی چرک چندین برده‌ام