English    Türkçe    فارسی   

4
2448-2457

  • سد شدی دربندها را ای لجوج ** کوری تو کرد سرهنگی خروج
  • نک منم سرهنگ هنگت بشکنم ** نک به نامش نام و ننگت بشکنم
  • تو هلا در بندها را سخت بند ** چندگاهی بر سبال خود بخند 2450
  • سبلتت را بر کند یک یک قدر ** تا بدانی کالقدر یعمی الحذر
  • سبلت تو تیزتر یا آن عاد ** که همی لرزید از دمشان بلاد
  • تو ستیزه‌روتری یا آن ثمود ** که نیامد مثل ایشان در وجود
  • صد ازینها گر بگویم تو کری ** بشنوی و ناشنوده آوری
  • توبه کردم از سخن که انگیختم ** بی‌سخن من دارویت آمیختم 2455
  • که نهم بر ریش خامت تا پزد ** یا بسوزد ریش و ریشه‌ت تا ابد
  • تا بدانی که خبیرست ای عدو ** می‌دهد هر چیز را درخورد او