English    Türkçe    فارسی   

4
2467-2476

  • هین مراقب باش گر دل بایدت ** کز پی هر فعل چیزی زایدت
  • ور ازین افزون ترا همت بود ** از مراقب کار بالاتر رود
  • بیان آنک تن خاکی آدمی هم‌چون آهن نیکو جوهر قابل آینه شدن است تا درو هم در دنیا بهشت و دوزخ و قیامت و غیر آن معاینه بنماید نه بر طریق خیال
  • پس چو آهن گرچه تیره‌هیکلی ** صیقلی کن صیقلی کن صیقلی
  • تا دلت آیینه گردد پر صور ** اندرو هر سو ملیحی سیمبر 2470
  • آهن ار چه تیره و بی‌نور بود ** صیقلی آن تیرگی از وی زدود
  • صیقلی دید آهن و خوش کرد رو ** تا که صورتها توان دید اندرو
  • گر تن خاکی غلیظ و تیره است ** صیقلش کن زانک صیقل گیره است
  • تا درو اشکال غیبی رو دهد ** عکس حوری و ملک در وی جهد
  • صیقل عقلت بدان دادست حق ** که بدو روشن شود دل را ورق 2475
  • صیقلی را بسته‌ای ای بی‌نماز ** وآن هوا را کرده‌ای دو دست باز