English    Türkçe    فارسی   

4
2476-2485

  • صیقلی را بسته‌ای ای بی‌نماز ** وآن هوا را کرده‌ای دو دست باز
  • گر هوا را بند بنهاده شود ** صیقلی را دست بگشاده شود
  • آهنی که آیینه غیبی بدی ** جمله صورتها درو مرسل شدی
  • تیره کردی زنگ دادی در نهاد ** این بود یسعون فی الارض الفساد
  • تاکنون کردی چنین اکنون مکن ** تیره کردی آب را افزون مکن 2480
  • بر مشوران تا شود این آب صاف ** واندرو بین ماه و اختر در طواف
  • زانک مردم هست هم‌چون آب جو ** چون شود تیره نبینی قعر او
  • قعر جو پر گوهرست و پر ز در ** هین مکن تیره که هست او صاف حر
  • جان مردم هست مانند هوا ** چون بگرد آمیخت شد پرده‌ی سما
  • مانع آید او ز دید آفتاب ** چونک گردش رفت شد صافی و ناب 2485