English    Türkçe    فارسی   

4
2542-2551

  • که هزاران خانه از یک نقد گنج ** توان عمارت کرد بی‌تکلیف و رنج
  • عاقبت این خانه خود ویران شود ** گنج از زیرش یقین عریان شود
  • لیک آن تو نباشد زانک روح ** مزد ویران کردنستش آن فتوح
  • چون نکرد آن کار مزدش هست لا ** لییس للانسان الا ما سعی 2545
  • دست خایی بعد از آن تو کای دریغ ** این چنین ماهی بد اندر زیر میغ
  • من نکردم آنچ گفتند از بهی ** گنج رفت و خانه و دستم تهی
  • خانه‌ی اجرت گرفتی و کری ** نیست ملک تو به بیعی یا شری
  • این کری را مدت او تا اجل ** تا درین مدت کنی در وی عمل
  • پاره‌دوزی می‌کنی اندر دکان ** زیر این دکان تو مدفون دو کان 2550
  • هست این دکان کرایی زود باش ** تیشه بستان و تکش را می‌تراش