English    Türkçe    فارسی   

4
2744-2753

  • هر کرا مردم سجودی می‌کنند ** زهر اندر جان او می‌آکنند
  • چونک بر گردد ازو آن ساجدش ** داند او کان زهر بود و موبدش 2745
  • ای خنک آن را که ذلت نفسه ** وای آنک از سرکشی شد چون که او
  • این تکبر زهر قاتل دان که هست ** از می پر زهر شد آن گیج مست
  • چون می پر زهر نوشد مدبری ** از طرب یکدم بجنباند سری
  • بعد یک‌دم زهر بر جانش فتد ** زهر در جانش کند داد و ستد
  • گر نذاری زهری‌اش را اعتقاد ** کو چه زهر آمد نگر در قوم عاد 2750
  • چونک شاهی دست یابد بر شهی ** بکشدش یا باز دارد در چهی
  • ور بیابد خسته‌ی افتاده را ** مرهمش سازد شه و بدهد عطا
  • گر نه زهرست آن تکبر پس چرا ** کشت شه را بی‌گناه و بی‌خطا