English    Türkçe    فارسی   

4
2766-2775

  • چون نمردی و نگشتی زنده زو ** یاغیی باشی به شرکت ملک‌جو
  • چون بدو زنده شدی آن خود ویست ** وحدت محضست آن شرکت کیست
  • شرح این در آینه‌ی اعمال جو ** که نیابی فهم آن از گفت و گو
  • گر بگویم آنچ دارم در درون ** بس جگرها گردد اندر حال خون
  • بس کنم خود زیرکان را این بس است ** بانگ دو کردم اگر در ده کس است 2770
  • حاصل آن هامان بدان گفتار بد ** این چنین راهی بر آن فرعون زد
  • لقمه‌ی دولت رسیده تا دهان ** او گلوی او بریده ناگهان
  • خرمن فرعون را داد او به باد ** هیچ شه را این چنین صاحب مباد
  • نومید شدن موسی علیه‌السلام از ایمام فرعون به تاثیر کردن سخن هامان در دل فرعون
  • گفت موسی لطف بنمودیم وجود ** خود خداوندیت را روزی نبود
  • آن خداوندی که نبود راستین ** مر ورا نه دست دان نه آستین 2775